۹. وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ.[۱۵]
همان گونه (که به پیامبران پیشین کتاب آسمانی دادیم،) بر تو نیز این (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صریحی نازل کردیم و اگر از هوسهای آنان- بعد از آنکه آگاهی برای تو آمده- پیروی کنی، هیچ کس در برابر خدا، از تو حمایت و جلوگیری نخواهد کرد. " و منظور از" حکم" قضاء و فرمان است، چون شان کتابی که از آسمان نازل شود همین است. هم چنان که در آیه دیگر فرموده: " و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه" «۱» پس کتاب از یک نظر حکم الهی است، و از یک نظر حاکم میان مردم است، و این است معنای" حکم" نه حکمت که بعضی گفتهاند. کلمه" عربیا" صفت است برای حکم، و اشاره است به اینکه اگر کتاب را به زبان عربی که زبان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است نازل فرموده برای این بوده که سنت او بر این جاری شده که هر پیغمبری را به زبان قوم خودش بفرستد، و در این باره فرموده: " و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه" «۲» و این معنا پوشیده نیست که خود شاهد است بر اینکه مراد از اهل کتابی که در آیه قبلی آمده یهود و نصاری است، و اصولا روی سخن در این آیات به ایشان است هم چنان که آیات سابق متعرض حال مشرکین بود. [۱۶]
۱۰. ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ ... [۱۷]
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما. مقصود از «حكمت»، قرآن است. [۱۸]
۱۱. ذلِكَ مِمَّا أَوْحى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ ....[۱۹]
این (احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده" تعبیر به" حکمت" اشاره به این است که این احکام آسمانی در عین اینکه از وحی الهی سرچشمه میگیرد با ترازوی عقل، نیز کاملا قابل سنجش و قابل درک است، چه کسی میتواند زشتی شرک یا قتل نفس، یا آزار پدر و مادر و همچنین قبح زنا، و کبر و غرور، و ظلم به یتیمان، و عواقب شوم پیمان شکنی و مانند آن را انکار کند. به تعبیر دیگر این احکام هم از طریق حکمت عقلی، اثبات شده است، و هم از طریق وحی الهی، و اصول همه احکام الهی چنین است هر چند جزئیات آن را در بسیاری از اوقات با چراغ کم فروغ عقل نمیتوان تشخیص داد و تنها در پرتو نورافکن نیرومند وحی باید درک کرد. بعضی از مفسران از تعبیر" حکمت" این استفاده را نیز کردهاند که احکام متعددی که در آیات پیشین گذشت از احکام ثابت و مستحکم و غیر قابل نسخ است که در همه ادیان آسمانی بوده است، فی المثل شرک و قتل نفس و زنا و پیمان شکنی، چیزی نیست که در هیچ مذهبی، مجاز شمرده شده باشد، پس این احکام جزء محکمات و قوانین ثابت محسوب میشود. [۲۰]
۱۲. تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ.[۲۱]
این آیات کتاب حکیم است (کتابی پرمحتوا و استوار) "! توصیف" کتاب" به" حکیم" یا به خاطر استحکام محتوای آن است، چرا که هرگز باطل به آن راه نمییابد، و هر گونه خرافه را از خود دور میسازد جز حق نمیگوید، و جز به راه حق دعوت نمیکند، درست در مقابل" لهو الحدیث" (سخنان بیهوده) که در آیات بعد میآید قرار دارد. و یا به معنی آن است که این قرآن همچون دانشمند حکیمی است که در عین خاموشی با هزار زبان سخن میگوید، تعلیم میدهد، اندرز میگوید، تشویق میکند، انذار مینماید، داستانهای عبرت انگیز بیان میکند، و خلاصه به تمام معنی دارای حکمت است، و این سرآغاز، تناسب مستقیمی دارد با سخنان" لقمان حکیم" که در این سوره از آن بحث به میان آمده. البته هیچ مانعی ندارد که هر دو معنی" حکمت" در آیه فوق منظور باشد. [۲۲]
۱۳. وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ ....[۲۳]
آنچه را در خانههای شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده میشود یاد کنید خداوند لطیف و خبیر است! " در اینکه میان" آیات الله" و" حکمت" چه فرقی است؟ بعضی از مفسران گفتهاند، هر دو اشاره به قرآن است، منتهی تعبیر به" آیات" جنبه اعجاز آن را بیان میکند و تعبیر به" حکمت" محتوای عمیق و دانشی را که در آن نهفته است باز میگوید. بعضی دیگر گفتهاند: " آیات الله" اشاره به آیات قرآن است و" حکمت" اشاره به سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اندرزهای حکیمانه او. گر چه هر دو تفسیر، مناسب مقام و الفاظ آیه است، اما تفسیر اول نزدیکتر به نظر میرسد، چرا که تعبیر به"تلاوت" با آیات الهی مناسبتر است، بعلاوه در آیات متعددی از قرآن، تعبیر" نزول" در مورد آیات و حکمت، هر دو آمده است، مانند آیه ۲۳۱ بقره و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة شبیه همین تعبیر در آیه ۱۱۳ سوره نساء نیز آمده است. [۲۴]
۱۴. وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ.[۲۵]
و آن در «ام الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است " این توصیف بزرگی است برای قرآن که از علم بی پایان حق سرچشمه گرفته و اصل و اساسش نزد او است. و به همین دلیل در توصیف دوم میگوید: " این کتابی است والا مقام" (لعلی). و در توصیف سوم میفرماید: " حکمت آموز و مستحکم و متین و حساب شده است" (حکیم). [۲۶]
۱۵. وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ حِكْمَةٌ بالِغَةٌ ... [۲۷] [۲۸]
به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار ( انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است... «حكمة ...» يعنى قرآن، حكمت تامّى است كه به غايت و نهايت رسيده است. [۲۹]
۱۶. ... يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ ....[۳۰]
.. رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد... "
نظرات شما عزیزان: